Squid game SKZ ver-part 18

بازی بعد:::
وارد محوطه بازی شدن. یه محوطه عادی که یکی یکی باید میرفتن شانسی یه رنگ بهشون میوفتاد. هائون و مینا قرمز، مینهو و هیونجین و اجوما ابی شدن. با توجه به توضیحات اونایی که ابی بودن باید قایم میشدن و اونایی که قرمز بودن باید اگر اونا رو پیدا میکردن میکشتن تا کلید در های خروج رو پیدا کنن ولی خب خوبیش این بود که یه شانس تعویض هم داشتن. مینهو سمت هائون رفت
مینهو:هائونا من توی قایم شدن خوب نیستم
هائون:بیا جامون رو عوض کنیم. من قایم میشم تو جستجو کن
مینهو:قول میدم ازت محافظت کنم نگران نباش
هائون:مراقب خودت باش
مینهو:تو هم همینطور
بعد از اینکه هائون رفت توی گروه ابی ها با بقیه رفتن که قایم بشن. اجوما و هیونجین و هائون کنار هم بودن تا یه وقت کسی اسیب نبینه. برای قایم شدن گشتن و گشتن و وارد یه اتاق شدن. در دیگه ی توی اتاق رو با کلید هایی که داشتن باز کردن ولی دیدن پشت در هیچی جز یه پرتگاه نیست. چندتا در دیگه هم باز کردن ولی بازم یا یه دیوار پشتش بود یا پرتگاه. توی یه اتاق بودن و هیونجین مشغول باز کردن در بود که یهو صدای جیغ هائون اومد. هیونجین در رو ول کرد و دوید سمت بیرون اتاق که ببینه نکنه کسی به هائون حمله کرده که دید مینهو زودتر رسیده و طرف رو زده. انقدر اینا درگیر پیدا کردن راه خروج بودن که اصلا به تایمر نگاه نکردن که زده فقط 10 ثانیه تا پایان بازی مونده. تنها کسی که یه لحظه دقت کرد مینا بود و سریع بهشون خبر داد.
هائون:مینهو اوپا کسی رو کشتی؟
مینهو:نه نتونستم. من پلیس بودم نمیتونم ادمای بیگناه رو بکشم
هیونجین: هیونگ این پابو بازیا چیه کسی رو نکشته باشی میکشنت
مینا:ول کنید بیاید اول بریم ببینیم اون دره راه خروج بود یا نه
همه رفتن سمت اون اتاق که دیدن چند نفر دیگه زودتر رسیدن. ثانیه های اخر بود تا از دست اونا خلاص بشن رسید به ثانیه های اخر. در رو باز کردن. راه خروج رو پیدا کرده بودن. مینهو میدونست که نمیتونه بره بیرون ولی وقتی خواست تلاشش رو بکنه و بعد از بقیه بره بیرون سرباز مثلثی جلوش رو با تفنگش گرفت. هائون برگشت به پشت سر نگاه کرد که ببینه مینهو هم اومده یا نه ولی وقتی اون تفنگ رو روی سر مینهو دید انگار سطل اب یخ ریختن روش.
هائون:اوپا!
مینهو:برو هائونا. من باختم.
هائون:برو کنار عوضی مثلثی به چه حقی تفنگ گرفتی روش
ماسک مثلثی:این قوانینه بازیه. هرکس که ببازه حذف میشه.
هائون:اوپا بیا. بیا با چاقوت منو بزن. تو نباید حذف بشی
هائون دیگه بغضش ترکید و شروع کرد به گریه. هیونجین و بقیه هم اومد سمتشون
هیونجین:هیونگگگگ
اجوما:پسرم تو نباید اینجا بمیری
ولی دیگه خیلی دیر شده بود و صدای تفنگ بود که توی گوش همه میپیچید!

«این اخرین پارتی بود که میذارم و بقیه اش رو به صورت فایل تا چند روز اینده توی اون کانال تلگرامی که زده بودم میذارم.»
#استری_کیدز، #فیکشن، #سناریو